برای درک استراتژی تویوتا، مقایسه آن با رقبای اصلی بسیار آموزنده است.
· در مقابل تسلا: تسلا نماد جسارت و تمرکز بر یک فناوری (BEV) است. این شرکت با زیرساختهای پیشرفته شارژ و فناوری نرمافزاری و خودران خود رقابت را تعریف میکند. تویوتا اما بر قابلیت اطمینان، مقرون به صرفه بودن و دسترسی جهانی تأکید دارد. در حالی که تسلا بر نوآوری متمرکز است، تویوتا بر نوآوری تدریجی و پایدار تکیه میکند. شکاف بزرگ تویوتا در نرمافزار و رابط کاربری در مقایسه با تسلا، نقطه ضعف اصلی آن محسوب میشود.
· در مقابل گروه فولکسواگن : این گروه تولیدی آلمانی نیز مانند تویوتا یک غول جهانی است، اما استراتژی آن متعهدتر به الکتریکی شدن است. فولکسواگن با پلتفرم اختصاصی MEB خود و سرمایهگذاری سنگین، به دنبال تبدیل شدن به رهبر بازار خودروهای برقی است. تویوتا اما انعطافپذیری بیشتری دارد و خود را به یک مسیر متعهد نکرده است.
· در مقابل BYD و هیوندای-کیا: این شرکتهای آسیایی، به ویژه BYD چین، با سرعتی خیرهکننده در حال پیشروی در بازار خودروهای برقی هستند. آنها در تولید باتری و کاهش هزینهها مزیت رقابتی قابل توجهی دارند. تویوتا با تکیه بر شهرت جهانی خود در زمینه کیفیت و دوام، سعی دارد این تهدید را خنثی کند.
استراتژی تویوتا یک شرط بندی بزرگ بر روی عدم قطعیت آینده است. از یک طرف، این رویکرد به شرکت اجازه میدهد تا بدون خطر از دست دادن بازار، به تغییرات در سلیقه مشتریان و سیاستهای دولتی واکنش نشان دهد. اگر هیدروژن یا یک فناوری دیگر به عنوان برنده نهایی ظاهر شود، تویوتا در موقعیت بهتری قرار خواهد داشت.
از طرف دیگر، منتقدان استدلال میکنند که این پراکندگی منابع میتواند باعث شود تویوتا در هیچ یک از فناوریها به رهبری نرسد. رقبایی که تمام منابع خود را روی BEV متمرکز کردهاند، ممکن است در این زمینه از تویوتا پیشی بگیرند و سود بازارهای پررونق را به دست آورند.
در نهایت، استراتژی تویوتا نشاندهنده خرد و محافظهکاری یک شرکت خانوادگی ژاپنی است که میخواهد برای بلندمدت بماند. آیا این استراتژی محتاطانه در نهایت از جسارت تمامبرقی رقبا پیشی خواهد گرفت؟ پاسخ این سؤال نه تنها آینده تویوتا، بلکه مسیر کل صنعت خودروسازی را تعیین خواهد کرد.